داستان از جایی شروع میشود که وونگ در معبدی در کره ، نقاشی عجیبی می بیند و به طریقی یک روباه ۹ دم را از نقاشی بیرون می آورد این روباه یک دختر سمج هست که رفتار های روباهانه او باعث دردسر وونگ میشود ، از طرفی این دختر روباه که میخواهد وونگ را دوست خود کند مجبور میشود رشوه با ارزشی به او بدهد ، بقیه که از وجود این رشوه با ارزش خبر دار میشوند سعی در به دست اوردن آن می کنند .وونگ که این روباه را همه جا دوست دختر خود معرفی کرده ، مجبور هست عادتهای روباهانه او را ترک دهد و او را به زندگی انسانها نزدیک کند ، این تناقض ها باعث فراهم شدن لحظات شادی می شود که دیدن آن خالی از لطف نیست .