یو بانگ که یه مرد فقیر ولی بااراده است، همیشه دلش می خواسته تو یه شرکت بزرگ کره ای کار کنه ولی به خاطر وضع مالیش نتونسته بره دانشگاه و مدرک لازم برای این کار رو بگیره، تا اینکه یه روز یکی از مشتریاش تو رستوران که پسر رئیس شرکت بزرگ به نام گروه چونها بوده، ازش می خواد تو تحقیقات بالینی دارو ی جدید این شرکت که مال جوانی ابدیه شرکت کنه و یه جوری دارو رو بدست اون برسونه، از طرف دیگه چه هانگ وو پسر خوشتیپ و با معلومات و خارج درس خونده ایه که مدیرکل شرکت رقیب گروه چونهاس و به خاطر خصومت شخصی با رئیس گروه چونها می خواد با شرکت در تحقیقات بالینی داروی جدید اطلاعات جمع کنه و با نشون دادن عوارض جانبی به سرمایه گذارا باعث شکست این محصول بشه.ورود این دو به تحقیقات بالینی شروع اختلافات بیبن این دو نفره…