چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی در شب یلدا به شمال رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبهای قرار دارد که سه آشپز یک رستوران ساکنین آن هستند. آشپزها برای پخت غذاهای رستوران به گوشت احتیاج دارند و جز این جوانها کسی در آن اطراف نیست. قصهٔ ماهی و گربه بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است.