جواهر تقلبی به خاطر درخشندگیش خودشو لو میده ، حرف تقلبی هم به خاطر مزمزه کردنش . کار سختیه که بشه حرف راست را از دروغ تشخیص داد . حالا زندگی به خاطر چیزایی که از دست داده اونو دعوت به نبرد می کنه. زندگی داره اونو دعوت می کنه تا به خاطر بچه هاش ایستادگی بکنه و بره به سرزمین های دوردست… حکایت زنانی که در سرزمین های دوردست دوباره متولد میشن و حکایت رز های سیاه ..
مراد به قاضی انتب در روستایی کنار رود فرات، که روستای محل تولد و پدری اوست، نزد برادرش کندال برای گرفتن اموال پدری و مزارع و سهم خود از کارخانه پسته و گرفتن پسرش باران میرود. ابرو همسر مراد است که باران را مراد پس از تولدش به دور از چشم ابرو و بدون اطلاع او به برادرش کندال داده است که ابرو و باران ودخترانش از این موضوع بی خبرند. کندال برادر خود را پس از مشاجرهای که روی کشتی کوچک کندال اتفاق میافتد در آب فرات غرق میکند و قصد بالا کشیدن اموال برادرش و پس ندادن پسر مراد، باران را دارد. باران که از مادر واقعی خود (ابرو) بی خبر است، تحت تاثیر خواستههای کندال شرور و نترس تربیت شده که از عموی خود تحت هر شرایطی حمایت میکند. ابرو همسر مراد با دو دخترش (مایا و آدا) و یک پسرش (روزگار) اموال خود ر ا در استانبول از دست میدهد و برای گرفتن اموال شوهر خود و تعقیب علت مرگ شوهرش به روستا آمده و در کنار برادر شوهرش علیرغم میل او زندگی میکند. ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﺎﺭﯾﻦ (ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍﺩ) ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺵ ﻗﻠﺒﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍِﺑﺮﻭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﮏ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﺨﺖ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﮐﺎﺩﺭﯾﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺍﺩ ﺣﺲ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﯿﻮﻩ ﻭ ﻧﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﺍﺑﺮﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻨﺪﺍﻝ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.ﻣﻠﮏ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻨﺪﺍﻝ ﺑﻪ ﺭﺟﺐ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮐﻨﺪﺍﻝ علاقه دارد. ﺭﺟﺐ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻗﺘﻞ ﻣﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻨﺪﺍﻝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺳﺖ.ﮐﻨﺪﺍﻝ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﭘﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﺒﺲ ﻭ ﺭﺟﺐ ﺭﺍ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﺘﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺭﺟﺐ ﻗﺼﺪ ﺍﻓﺸﺎﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻠﯿﺲ ﺩﺍﺭﺩ…
این سریال در فروردین ۱۳۹۲ تولید و از شبکه FOX ترکیه در حال پخش است.