پس از مرگ نابهنگام مادرش در یک تصادف، بکت شانزده ساله به همراه پدرش به شهر نقل مکان می کنند. او به مدرسه ای مشهور رفته و اولین عشق خود و رازی تاریک را کشف می کند. مالکان مدرسه گروهی زن زیبا هستند که با خوردن خون دختران جوان زندگی خود را ادامه می دهند...