این سریال داستان «مین هیوک» پسری است که در ۲ سالگی توسط خانواده ای استرالیایی به فرزند خواندگی پذیرفته شده اما در ده سالگی به علت بدرفتاریهای والدین استرالیاییش از خونه فرار کرده و برای شخصی بنام «جوسن» به عنوان مواد فروش کار میکنه . وی با «یو جین» دختر کره ای که به استرالیا آمده آشنا میشه و توسط «یوجین» زبان کشور مادریش رو یاد میگیره عشق میان اونها به نظر عالی میاد اما در انتها این «یو جین» هست که ترجیح میده با «جوسن» کسی که پول داره اذواج کنه . «مین هیوک» اما این حقیقت رو نمی پذیره و قصد داره خودش و «یو جین» رو بکشه اما واقعیت تلخی رو میفهه اونم اینکه بزودی خواهد مرد چون گلوله ای که از آخرین درگیری در سرش مونده جا به جا شده و پزشکان دیگه کاری نمی تونن بکنن .«یوجین» برای نجات جان «مین هیوک»ازش میخواد به کره برگردد و خانواده خودش راپیدا کند چون «جوسن» به رابطه عاشقانه آنها پی برده و تهدید کرده که «مین هیوک» رو میکشد . «مین هیوک» با پول بسیار زیادی که «یو جین» در اختیارش گذاشته به کره بر میگرده تا مادرش رو پیدا کنه اون در جستجوهاش به «سوک یونگ» دختر عقب افتاده ذهنی که فرزند پسری هم داره میرسه که طبق اطلاعات خواهر دوقلوی اون محسوب میشه اما اون بی کار نمیشینه و جستجوی خودش رو ادامه میده و به یکی از ستارگان سینمایی کره میرسه که طبق اطلاعات مادرش هست که با تنها فرزندش که یک خواننده معروف هست زندگی راحتی دارن . «مین هیوک» ایتدا فکر میکنه اشتباه شده اما خیلی زود می فهمه اینطور نیست و اون با پسر خواننده برادر هست (این پسر برادرناتنی مین هیوک است که مادرش او را بعد از گم شدن دوقلوهایش به فرزندخواندگی قبول کرده است .) ، «مین هیوک» با توجه به زندگی سختی که داشته و شرایطی که خواهرش داره تصمیم میگیره از مادرش انتقام بگیره اما اون با «یون شیه» دختر دوست داشتنی که مدیر برنامه های برادرش هست آشنا میشه و با گذشت داستان اونها همدیگه رو عاشق می بینن و عشقی عمیق میان اونها ایجاد میشه اما…