گل پسری که تازه از باشگاه تار عنکبوت برمیگرده تو مسیرش یه دزده کیف یه دختره رو میقاپه و اینم به رگ غیرتش بر میخوره و خیابون به خیابون و کوچه به کوچه دنبال دزده میره تا گیرش میاره..وقتی دزده رو میگیره جفتشون حال نفس کشیدن ندارن،این گل پسر توی رستوران مامانش هم کار میکنه،رستوران که چه عرض کنم بیشتر شبیه قهوه خونه است،یه روز صبح که مثلا رفته کمک مامانش با یکی از مشتریها که به مامانش متلک میگه بحثش میشه و مادرش هم گوششو میپیچونه و این گل پسر قهر میکنه میزنه بیرون. توی راه ولگردی اش یه دختره رو که تازه با مادربزرگش به محلشون اسباب کشی کردن و دختره مثل پنجه آفتاب میمونه رو میبینه… ، گل پسر میره به باشگاهی که پاتوق خودش و دوستاشه اونجا هم واسه چند تا دختر دعوا راه میندازه..، شب که داره بر میگرده خونه،همون دختره،گل پسر میبینه و…بقیه رو خودتون ببنید و لذت ببرید