کارل فردریکسون جوان با دختر ماجراجویی به نام الی آشنا می شود.هر دو آنها آرزوی رفتن به جزیره ای ناشناخته در آمریکای جنوبی را دارند.70 سال بعد که الی از دنیا می رود،کارل قول و قرارشان را به یاد می آورد.وقتی او یک کارگر ساختمانی را کتک می زند مجبور می شود به خانه سالمندان برود اما قبل از آن با بستن صدها بادکنک به خانه خود آن را به پرواز در می آورد و...