بطور ناگهانی اتفاقاتی برای روستای کمیز رخ می دهد. یک اسب سوار دختران این روستا را می دزدد. او فردی حیله گر و باهوش ، بیرحم و نترس است. نه چیزی از عشق و نه چیزی از دوستی می داند. او فقط بدنبال یک چیز است که به اربابش خدمت کنند. اون به راحتی دشمنانش را شکست می دهد. اما دشمنانی دیگر …