در زمستان سال 1942،یک خانواده یهودی از قطاری که به سمت سیلسیا می رود به بیرون می پرند.آنها در جنگل از هم جدا می شوند."لئون" کشاورزی محلی زنی به نام "روزا" را پیدا کرده و در انبار خود مخفی می کند.او به "روزا" نمی گوید همسرش زنده است و به او التماس می کند تا دوستش داشته باشد و...