پسر جوانی بیشتر اوقات خود را بر روی رودخانه ای در جنوب لوئیزیانا می گذراند.او بازی،ماهیگیری و شکار کرده و تنها نگران تمساحهایی است که در آبها حضور دارند.اما وقتی پدرش با یک شکرت نفتی قرارداری امضا کرده و یک جرثقیل به رودخانه می آید زندگی ساده او به هم می ریزد...