"گلن" و دوستش "کول" با قطاری که حامل ساکنان مناطق دولتیست از میزوری به سمت اورگان در حرکت هستند.آنها در خارج از پورتلند ساکن می شوند و با رسیدن زمستان آنها مجبور می شوند غذا و تجهیزات نگه داری شده در پورتلند را از چنگ ماموران فاسد دولتی آزاد کنند.در راه بازگشت "کول" نقشه رساندن تجهیزات به اردوگاه جویندگان طلا را می کشد و...