"ابنزر اسکروچ" بدجنسترین مرد در لندن است.او از کارمند متواضع خود "باب کرچیت" که پسر کوچکش "تاینی تام" فلج شده و ممکن است بمیرد بیش از اندازه کار می کشد.او همچنین با خواهر زاده او "فرد" رابطه ای ندارد چون خواهرش هنگام تولد او از دنیا رفته است.در شب کریسمس او کابوسی وحشتناک می بیند.سه روح به دیدن او می آیند و فرصتی آخر برای تغییر زندگی اش به او می دهند و...