براكش پسر جوان و پر جنب و جوشی است كه آرزوهای فراوانی دارد. خانواده راكش دوست دارند او هم مانند پدر خود به اداره برود واستخدام شود تاآینده مطمئنی برای خود بسازد . اما راكش هیچ علاقه ای به شغل پدرش ندارد .او آرزو دارد تا آدم مهم و ثروتمندی شود او می خواهد كارهای بزرگی انجام دهد و آدم معتبری شود...