"قصاب" به دلیل درگیری با مردی که قصد داشت دختر بیمارش را گمراه کند مدتی را در زندان می گذراند.او که می خواهد یک زندگی جدید آغاز کند دخترش را به یک موسسه می برد و به همراه معشوقه خود راهی حومه شهر می شود.آن زن به او قول یک قصابی جدید را داده است.اما با دروغ گفتن او "قصاب" تصمیم می گیرد به پاریس بازگشته و دخترش را پیدا کند...